شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : ترکیب بند
لطفِ بیحـدّ تو دربند کـشد انسان را پَـر وبـالی بدهـد هرنَفَـست ایـمان را
بانـویی!محـتـرمه،عالـمه و باهـیـبت سربه تعـظیم کـشاندی همۀ نِسوانرا
دخترِ حضرتِ موسی،هنرت موسایی سـروسامان بـدهی آدمِ بیسـامـان را
ابرِرحمت شدهای برهمگان میباری بارشات کرده پریـشان،اثرِ باران را
شهـرِ قُـــم را حـرم الله نـمـودی بـانـو تا تـجّـسّم بکـنی یکِ حـرمِ پـنـهـانرا
«عصمتاللهِ جهانی به نظردریایی» «شک ندارم گهرِناب،خودِ زهرایی«
خواهرِحضرت سلطان،نظرت بخشیدن ایکریـمه کرمیکن کـرمت بخشیدن
مثـلِ یک سائـل افـتاده ز پـا،دلگـیـرم گفتهاند هست فـقط درگذرت بخشیدن «خیر»معنا بشود در حرمت بیبی جان کـامِ ما را بـکـند مثلِ شکـر بخـشـیدن
بخششیکن که شوم جَلدِ شمابیوقـفه میرهـاند دلِ من رازخطربخـشیدن
درپـنـاهِ تـو به هـرجا برسـم میدانی سـایـهانـداز بود سـایـۀ سربـخـشـیدن
«ای سلامِ همۀ شهربه تو معصومه»
«نازدارد همۀ دهربه تو معصومه»
ای کـریـمـه کـرمت پـهـنـۀدریـاباشد شأنِ والای توچون مـریمِعـذرا باشد
تو امـاننـامه دهی با نگهـت بر سائل مَثَـلِ کـار توچون شاخـۀ طـوبـا باشد
حرمی ساختهای دردلِ ما بیبی جان حـرمت ملـجـأ هر عـاشـقِ تـنهـا باشد
مـادرانـه بههـمـه لطـفِمـداوم داری خـوی تـوآیـنـۀ حـضرتزهـرابـاشد
زینبِ دوّمی وخـواهـرسلطان هستی وجَـنـاتـت مَـثَــلِ زیـنـبِکـبــرابـاشـد